گناوه_ شیراز _مشهد_ شهر دانشگاه_ مشهد_ شیراز_ گناوه . ایوان نجف عجب صفایی دارد ، کربلا عرش خدا رو زمینه . حسین! آخ از حسین . گناوه_ شیراز_ مشهد_ شهر دانشگاه!


یکی ، دوتا راه رو امتحان کرده بودم، چند سال پیش،  ولی درست نشد، گفتم به دلم افتاده برم کربلا حاجت می‌گیرم، گفتم باید پیاده برم، اربعین، میدونم برم حاجت می‌گیرم، نشد، می‌خواستم تنها برم نذاشتن، کوتاه نیومدم، نرفتم، سال بعد کوتاه اومدم، گفتم باشه باهام بیان، پاسپورت دیر رسید، سال بعد گفتم میخوام برم گفتن پیاده نمی‌تونیم باید با ماشین بریم ، یه چیزهای دیگه هم گفتن، گفتم نمیام، سال بعدش هم نرفتم، گفتم باید پیاده برم، باید اولین سفرم رو پیاده برم،اصلا حسین من خواستم بیام تو نذار، نطلب تا وقتی که دوتا شرطش جور باشه.


 امسال اسمم رو بدون اینکه بهم بگن نوشتن، همه‌ی کارها رو کردن و وقتی بهم گفتن که نه راه پس داشتم و نه راه پیش! بغضم گرفته بود، پیاده نبود، تنها هم نبودم، حتی شرط سوم هم نداشت ولی قبول کردم، حالا دیگه خودمم دلم میخواد برم.


خانم همسایه‌ هر سال خونه‌شون روضه داره؛ یکی دیگه از همسایه‌ها مادرم رو اونجا دیده و بهش گفته خواب دیدم؛ خواب دیدم یه جمعیت زیادی دارن میرن خونه‌تون، منم رفتم، دم در یکی گفته امام حسین کوچیکه‌شون رو شفا داده! اون یکی گفته بزرگشون رو هم شفا داده!


معلوم نیست کربلام جور بشه، شاید با کارهای دانشگاه تداخل پیدا کنه ولی من میگم درستش میکنه؛ نکرد هم نکرد ، مهم یه چیزه، حسین شفام داده! . 

+ بخدا شفام داده؛ همین الان هم شفام داده، بعد چندسال حسش می‌کنم. 

++ شاید بعدا بیام و بهتر بنویسم، از همه‌ی این روزهایی که گذشته؛ از قبل و بعدش ، از همه چیز! از چیزهایی که دل و ذهنم رو خورده این‌روزها! از چیزهایی که به هیچ‌کس نگفتم، نشد که بگم‌.

بارالها جرات ما را سر و سامان بده

بالاخره یار پسندید مرا

نامه‌های پنج‌شنبه [۹]

رو ,هم ,گفتم ,پیاده ,حسین ,سال ,سال بعد ,شفا داده ,از چیزهایی ,یکی گفته ,پیاده برم،

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سئو طراحی سایت شرکت فنی مهندسی جیپیران نمایندگی رسمی فروش خدمات تعمیر کولر گازی اسپلیت در شیراز - عظیمی پسر تنها :) دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی آبان نوشت دانلود کتاب هنر ظریف بیخیالی دیدبان بانک فولاد بیگانه ای در خط زمانی متفاوت!