من دختر زمستانم، معشوقه‌ی باران!

در رگ‌هایم برف جاریست و استخوان‌هایم تکه‌های محکم یخ!


من دختر زمستانم!

ماهِ عسلم بهمن است و آرمان‌ شهرم قطب ، ریه‌هایم بوی سرما می‌دهد و خواب‌هایم از تگرگِ زمستان لب‌ریز!


من دختر زمستانم!

دستانم بوی لیمو می‌دهد و موهایم پرتقال ، در چشمانم بنفشه تکثیر می‌شود و لب‌هایم با سرخی انار رقیب!


من دختر زمستانم!

پُرَم از خاطرات ماهی‌ کباب شده و سیب‌زمینی‌های کوچک زیرِ چاله ، سرخی آتش بخاری ، نجواهای عاشقانه کنار آش‌رشته ، صورت سرخ شده با لبو و بوی ذرت بلال شده، داغی چای و عطر قهوه !


من دخترِ زمستانم، دخترِ سرما ، معشوقه‌ی باران .


+ زمستون مبارک !

بارالها جرات ما را سر و سامان بده

بالاخره یار پسندید مرا

نامه‌های پنج‌شنبه [۹]

، ,دختر ,زمستانم، ,بوی ,زمستانم ,باران ,من دختر ,معشوقه‌ی باران ,دختر زمستانم ,زمستانم، معشوقه‌ی ,دختر زمستانم، ,زمستانم، معشوقه‌ی باران ,دختر زمستانم، معشوقه‌ی

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کامپیوتر خیلی دوس داشتنیه دانلود کتاب پدر پولدار پدر بی پول گاه نوشته های محمد ریاحی عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست دانلود کتاب هنر ظریف بی خیالی سم ساس مهام بند کاسپین iran safes sajjad hoseinkhani شرکت ثناسفرگشت