بارونه، اولین بارون ۹۷ ، تا امروز فقط یکبار مثل این بارون رو دیدم اونم شبی بود که لیمر وحشتناک بود، در و پنجره‌ها می‌لرزید،برق‌ها رفته بود و خواهرم از ترس قران می‌خوند، شب ترسناکی بود بیشتر از این جهت که یه مسافر هم تو راه داشتیم!

امروز صبحِ روشن یه دفعه شب شد، برق کوچه رفت و تیر چراغ برق خاموش شد، تا حالا همچین هوایی رو ندیده بودم، اول ابر بعد باد و گرد و خاک و بالاخره بارون، به قول ما "بارونِ هوفِ ریز"

انگار بالاخره برکت داره سرازیر میشه به سمت بوشهر، انگار دوباره نفس داره برمیگرده به این مردم :)

+ بِزَه بارون دلُم خینه دوباره .



بارالها جرات ما را سر و سامان بده

بالاخره یار پسندید مرا

نامه‌های پنج‌شنبه [۹]

بارون ,شب ,یه ,بِزَه ,دلُم ,خینه ,دلُم خینه ,خینه دوباره ,بارون دلُم ,بِزَه بارون ,دوباره متاسفانه

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

همه با هم قارن بهروز جویبار کتاب زمینه ی روانشناسی هیلگارد معرفی جت پرینتر و چاپگر صنعتی فروشگاه اینترنتی خرید جا سـایه‌ی سفید مدرس اینیاگرام صبح در کوچه‌ی ما منتظر خنده‌ی توست مجله خبری خبرواژه