چند روزی هست که خبر گم شدن دوربین‌ِ فیلم‌برداری‌شان پیچیده ، همسایه‌‌ی تقریبا جدیدمان را می‌گویم ، گویا دوربین در خانه و جایی جلوی دید قرار داشته است و کسی آمده و برده است! البته همه‌ی این‌ها را خودش می‌گوید؛ می‌گوید که دوربین کنار تلویزیون بوده است و حالا نیست ، تمام سوراخ سُمبه‌های خانه را زیر و رو کرده است ولی دریغ ، پول نقد هم در خانه داشته است اما حتما محترم وقت پیدا کردن آن‌ها را نداشته و فقط دوربین را برداشته و متواری شده است!

دیروز خانم همسایه گفته بود که دوبار خودم و یکبار یکی از بستگان فال زده‌ایم و گفته‌اند که کار یکی از همسایه‌هاست، پسری چارشانه با چشم‌های ریز! 

بعدتر به خواهرم گفته بود که خانم یا شاید هم آقای فالگیر گفته است که در جمع همسایه‌هایت بگو که می‌خواهم انگشت‌نگاری کنم تا هر کسی هست بترسد و خودش دوربین را پس بیاورد ، می‌پرسم "چرا این‌ها را به تو گفت؟" می‌گوید "خودش گفته است که من به شما اعتماد دارم! حتی به شوهرم گفته‌ام اگر قرار شد سفری برویم کلید خانه را بسپاریم دست خانواده‌ی آقای ع!"، مادر می‌گوید" اِی والا بگین نه، بگین دخیل سرت"!

می‌گویم حالا این ماجرا را به هر کسی گفته است یک "من به شما اعتماد دارم" هم تَنگ حرف‌هایش چسبانده ، ولی در حقیقت ذهنش به سمت همه‌ی همسایه‌ها رفته است، همان‌طوری که الان ذهن‌ ما دنبال پسر چهارشانه‌ی چشم ریز است! سرِ اخر هم دوربین زیر مبل پیدا می‌شود و ماجرا فراموش می‌شود.

بعد فکر می‌کنم به گمان‌هایی که در مغز تک‌تک افراد مطلع از ماجرا خصوصا خودِ خانم و آقای همسایه نقش بسته است، می‌پرسم "واللهِ الان گناه این ظن و گمون‌ها گردن کیه؟ خدا نگذره از این فالگیر‌ها که گناه روی گناه همه میذارن، خب لامصب اگر میدونی کیه خب بگو اگر نمی‌دونی مرض داری آدرس میگی؟"

مادر هم می‌گوید "الف (یکی از همسایه‌ها) هم ناراحت بود ، گویا به اون‌ها هم گفته که از شما دلخورم چون موقع خرید خونه از شما پرسیدم چطور محله‌ایه؟ گفتید محله‌ی خوبیه و ما راضی هستیم!! . شاید هم بگن کار پسر اون‌هاست ،والا پسر اون‌ها که چشم‌هاش همین قده [اندازه‌ی بزرگی را با دستش نشان می‌دهد] " به مادر می‌گویم "خوب نیست گمون اینجوری می‌زنید‌ها" !

مادر می‌رود و من می‌مانم و ذهن افسار گسیخته‌ای که در حال بررسی ریز و درشتی چشم پسران همسایه است .


+ [ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ]

ای کسانی که این ایمان آورده‌اید ، از بسیاری گمان‌ها اجتناب کنید ، زیرا بعضی گمان‌ها گناه است! (حجرات/۱۲)

بارالها جرات ما را سر و سامان بده

بالاخره یار پسندید مرا

نامه‌های پنج‌شنبه [۹]

، ,هم ,گفته ,دوربین ,می‌گوید ,ریز ,یکی از ,گفته است ,که در ,را به ,است که

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هیأت کوهنوردی اوز معرفی اپلیکیشن ها و فناوری های جدید فایل رسون Filmupto Amirrchaqamirza فروشگاه لوازم خانگی رینوشاپ Seven X Plus خاطرات آقای کم حرف وبلاگ شخصی یک برنامه نویس متخصص پوست ،مو ، زیبایی در اصفهان